دسته بندی ها

آخرین نبرد

کد شناسه :225109
آخرین نبرد
موجود نیست

کتاب آخرین نبرد/ رونویت تازه دستش را بلند کرده بود و داشت به جلو خم می شد تا صادقانه به شاه حرفی را بگوید که هر سه آنها با شنیدن صدای شیون و گریه ای به سرعت نزدیک می شد سرشان را برگرداندند. در سمت غرب جنگل چنان انبوه بود که نمی دانستند تازه وارد را ببینند.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر