کتاب بی نام: جین پشت پنجره ی رو به رودخانه ایستاده بود و روز دلگیر را تماشا می کرد که دیوید از پلکان مارپیچ پایین آمد. پله ها سفید بودند و قوس داشتند و جین را یاد بال های قو می انداختند. برگشت و مرد را دید که از پله های آخر پایین می آمد.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر