کتاب مگره و سایه پشت پنجره/ پیشخدمت در را بست. مگره آرام از پلکان پایین رفت و وارد حیاط شد. آن جا مامور تحویل یک مغازه بزرگ بیهوده زن سرایدار می گشت. در اتاقک سرایداری فقط یک سگ و گربه و دو کودک حضور داشتند که مشغول مالیدن سوپ به سر و صورت یکدیگر بودند.
0 نظر