کتاب روز گراز/خانه، سرد و ساکت است. انگار آب مردهشورخانه پاشیده باشند به همه جای آن، با اینکه سه مستأجر زندگی میکنند که با خود صاحبخانه میشوند چهار خانواده، همه هم بچهدار و شلوغ اما از همان دم در، نالههای مادر را میشنوم فقط؛ مخصوصاً سوختمهای او پشت چشمهام را میسوزانند. انگار یک مشت فلفل سرخ را با دماغم کشیده باشم بالا.
0 نظر