دسته بندی ها

(هدیه خورشید)به پیشباز بهار

کد شناسه :222895
(هدیه خورشید)به پیشباز بهار

کتاب به پیشبار بهار : مردم همچنان در مقابل گاردیها صف بسته بودند. فرمانده به یکی از گاردیها حرفی زد و بعد دستش را بلند کرد. گاریها چشم به دست فرمانده دوخته بودند. لحظه ها به کندی می گذشتند. نگاه فرمانده به حسن افتاد. دانش آموزی کیف به دست با کفش های کتانی و لباسی ساده ...

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر