کتاب دفترچه خاطرات یک بی عرضه 5( حقیقت تلخ) : خودم هم باورم نمیشد. توی جوب خیلی تنگ و تاریک و کثیف بود، و سینهخیز رفتن توی آن واقعا کار سختی بود، اما ارزشش را داشت ... ولی وقتی وارد خانه شدم نگاه مامان خیلی خطرناک بود ...
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر