کتاب فتنه ترکان خاتون: هنوز رئیس سلطنتی از آنجا دور نشده بود ککه ناگهان در باز شد و جلال الدین مانند سروی بلند و کشیده، چون شیری خشمگین و مشابه کوهی از خشم و غضب وارد تالار شد و نگاهی به اطراف افکند و بعد مقابل پدر خود تعظیم کرد...
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر