دسته بندی ها

النا

کد شناسه :221221
النا

کتاب النا/ گریزان از سیل در تاریکی راه می سپردم پای برهنه ام به صخره های عریان می سایید. تا سرانجام کوهی در پس نوری نقره فام یافتم. پس به سوی آن راه بردم و نور شدت گرفت. به دره ای سیاه فرود آمدم که همه تپه هایش به شاخه های سیمین و داس های مدفون می مانست.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر