کتاب پای پایین ادبیات/ نگو خون می چکد از جعد گیسو بر سر نیزه ......... تو مو می بینی و من پیچش مو بر سر نیزه ..... چه می دانی که عاشق سر که می بازد به معشوقش ....... چه می گوید به او با چشم و ابرو بر سر نیزه ........ عطش قبله ست یا لبهای تو محراب غرق در خون ...... که قامت بسته ام لب تشنه و رو بر سر نیزه.
0 نظر