کتاب از ناسوت تا لاهوت: صدای ترق توروق پله ها به گوش می رسد. انگلس وارد می شود. همه به استقبال او می روند. بچه ها دوره اش می کنند و از او آب نبات می گیرند. لن شن پالتوی او را می گیرد. به ژنی تعظیم مودبانه ای می کند و ژنی با متانت دست خود را به سوی او دراز می کند. مارکس او را در آغوش می کشد.
0 نظر