کتاب طاهره/ سرجایم صاف نشستم و به کامی روی زمین خوابیده بود خیره شرم و دلم گرفت. سعید هم می توانست به اندازه ی فرامرز برای فرزندش دلسوز باشد. افکار مسخره ای در مغزم راه می رفت. فرق خودی نا خودی همین جا بود.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر