کتاب با بهار/ سعی کردم آرام بمانم و از پنجره به گذر پیاده رو و خیابان نگاه می کردم. اگر مادر بزرگ فقط چند سال دیگر زنده می ماند وضع من حالا فرق می کرد. لب هایم را روی هم فشردم و از پشت به او نگاه کردم. موهای مشکی و در لا به لای آن نیز موهای سفید فراوان بود. پیراهن تنش هیچ اتو نداشت...
0 نظر