کتاب معمای آرومونت/ لحظه ای نگاهم را از پلیس دزدیدم و دوج هورن باک چشم انداختم. آنجا هنوز هیچ خبری نبود. احساس می کردم زیاد هم دلواپس هورن باک نیستم. می دانستم که پلیسها سراغ دوج هم می رفتند و آن وقت تمام برنامه های آن شب به هم می خورد.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر