دسته بندی ها

شب بی پایان

کد شناسه :217486
شب بی پایان

کتاب شب بی پایان : آن روز آمدنم به حوالی کولی آباد کاملا تصادفی بود. راننده اتومبیلی کرایه ای بودم و چند نفر را برای شرکت در یک حراج، حراج محتویات وسایل خانه، و نه حراج خود خانه، از لندن به حومه شهر می بردم ...

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر