کتاب بیگانه: کمی بعد یکی از زنها زد زیر گریه. او در ردیف دوم پشت سر یکی از رفقایش نشسته بود و درست نمی دیدمش. ناله می کرد و یکریز اشک می ریخت. ....
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر