کتاب جاسوسی که از سردسیر آمد/ پیترز شانه بالا انداخت. جواب داد :« به عنوان یک یهودی بدک نیست.» و لیماس که از سمت دیگر اتاق صدایی شنیده بود برگشت و فیلدر را دید که در آستانه در ایستاده بود. در یک دست یک بطری ویسکی و در دست دیگر چند لیوان و مقداری آب معدنی داشت. قدش خیلی بلند نبود.
0 نظر