کتاب داستان های شکسپیر/ صجنه ی مبارزه آماده شده بود. روزی تابناک بود؛ خیمه های رنگین در باد تاب می خوردند و موج برمی داشتند. اشراف و بانوان در چمنزار گرد آمده بودند. شاه ریچارد و درابریان چون گل سرسبد، در ایوانی طلایی رنگ نشسته و به انتظار ورود امیران بودند.
0 نظر