کتاب کابوس های گرشاسب: گرشاسب کاسه را زمین گذاشت: ( من آمده بودم تا اژدهایی را که گمان می بردم این جاست بکشم و خلقی را از زحمت او راحت کنم. من گرشاسب پسر... )
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر