کتاب ترانه های پینگ فلوید : کجا بودی، وقتی که سوختم و شکستم ... ایامی که از پنجره ام می دیدم که روزها از پی هم می گذشتند؟ کجا بودی، وقتی که آزرده و بی یاور بودم ... آخر انچه می کویی و آنچه می کنی به دلم می نشیتد ... هنگامی که به سخنان کس دیگری دل بسته بودی ... و حرف های او را به جان باور می کردی ... من راست به خورشید درخشان خیره شده بودم ... غرق در اندیشه و غرق در زمان .
0 نظر