کتاب پدر خوانده : آمریگو بوناسرا در تمام طول زندگی اش در آمریکا به نظم و قانون اعتقاد داشت ولی این به نفعش نشده بود. با اینکه مغزش مملو از نفرت و رویای خرید یک اسلحه و کشتن آن دو جوان بود و فکر این کار تا جمجمه اش نفوذ کرده بود، به همسر هنوز گیجش رو کرد و گفت : اون ها ما رو به مسخره گرفتند. زم مکثی کرد و سپس بدون اینکه از عواقب جوابش ترسی به خود راه دهد گفت: برای اجرای عدالت باید جلوی خان کورلئونه زانو بزنیم ...
0 نظر