کتاب اگنس: روز بعد زود به کتابخانه رفتم. انتظار آمدن اگنس را داشتم، اما بدون زحمتی حواسم را به کارم جمع کردم. می دانستم که می آید، که با هم حرف می زنیم، سیگاری می کشیم و قهوه ای می خوریم.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر