کتاب هابیت/ یا "آنجا و بازگشت دوباره"/ روزی روزگاری یک هابیت در سوراخی توی زمین زندگی می کرد. نه از آن سوراخ های کثیف و نمور که پر از دم کرم است و بوی لجن می دهد، و باز نه از آن سورخ هایی خشک و خالی و شنی که تویش جایی برای نشستن و چیزی برای خوردن پیدا نمی شود. سوراخ، از آن سوراخ های هابیتی بود و این یعنی آسایش.
0 نظر