کتاب ما نارنجک می جویم/ کاظم دید زمین پوشیده از آدامس است. کاظم و دوستانش می دویدند تا آن ها را جمع کنند. مدرسه پر از آدامس شده بود. آدامس ها باد می شدندو تق و توق می ترکیدند. قیامت بود.همه جا یک پارچه اتشبازی شده بود.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر