کتاب روزهای قشنگ عشق: در چند قدمی اتاق سالار در یک پیت حلبی آتش روشن کرده بود بچه ها برای شعله ور شدن آتش هر یک چوبی داخل پیت حلبی می انداختند پری روی تپه خاک ایستاده بود و به اتاق بی سقفش نگاه می کرد. سارا چند سیب زمینی داخل آتش انداخت.
1 2 3 4 5
عنوان بررسی *
متن بررسی *
0 نظر