کتاب داستان روز هزار ساعت دارد:سوز سرمای سخت یاسور سازگار مسافر نیست.آن دم که دختران دم بخت هیزم کش در بیشه زار آن سوی مزارع گندم بین بوته های سعتر آتشی بر می افروزند و بر آن گرد می آیند و در خفای خاوت دخترانه ی خویش به رخ هم بند می اندازند و راز دل بیرون می ریزند....
0 نظر