کتاب راز فال ورق: این کتاب یک رمان فلسفی‌ست به نوشته یوستین گوردر و ترجمه عباس مخبر که نشر مرکز آن‌را به چاپ رسانده است. در این داستان ما با این افراد آشنا می‌شویم: هانس توماس- ماما- لاین- پدربزرگ- کوتوله- خانم چاق- نانوای پیر- طالع بین و دختر بسیار زیبایش. بخشی از متن کتاب: تک خاج؛ تمام بعد‌از ظهر را در این باغ قدم می‌زدم که ناگهان در فاصله‌ای دور دو چهره انسانی دیدم. قلبم از شادی شروع به تپیدن کرد. نجات پیدا کرده بودم. شاید سرانجام وارد امریکا شده بودم. همان‌طور که به سمت آن‌ها می‌رفتم، ناگخان به ذهنم خطور کرد که احتمالا نمی‌توتنیم زبان یکدیگر را بفهمیم. من فقط آلمانی، کمی انگلیسی و قدری نروژی بلد بودم که طی چهار سال کار روی عرشه ماریا یاد گرفته بودم، اما ساکنان این جزیره، بی تردید به زبانی کاملا متفاوت حرف می‌زدند.وقتی کم‌کم نزدیک‌تر شدم،دیدم روی یک تکه زمین کوچک کشت شده خم شده‌اند. همچنین متوجه شدم که بسیار کوچک‌تر از من هستند. آیا آن‌ها بچه بودند؟ وقتی کم‌کم نزدیک‌تر شدم دیدم...