تجاوز قانونی
کد شناسه :209442
کتاب تجاوز قانونی: مامور گوشی رو گذاشت و به جای خود در نزدیکی اجاق برگشت. نگاهی به ساعت انداخت. ساعت هفت و نیم عصر بود. هوا به شدت سرد شده بود و مامور قصد داشت شب را در ایستگاه پلیس سپری کند. در حالی که از پنجره به بیرون نگاه می کرد به فکر فرو رفت....
0 نظر