دسته بندی ها

سوءظن

کد شناسه :209373
سوءظن

کتاب سوظن/ صبح روز بعد که پنج شنبه بود برلاخ همانطور که انتظارش می رفت حدود ساعت 12 بیدار شد کمی قبل از تقسیم نهار. مدت ها بود که حالش آن قدر خوب نبود. فقط سرش کمی سنگین بود. فکر کرد بد نیست آدم گه گداری لبی تر کند به خصوص که بستری باشد و اجازه ی نوشیدن الکل هم نداشته باشد.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر