کتاب دوست مادام مگره/ یک اتومبیل زندان که از زیر طاق بازداشتگاه موقت گذشت، وارد حیاط شد. سه چهار ژاندارم ضمن کشیدن سیگار منتظر بودند. دو ژاندارم دیگر از اتومبیل خارج شدند و ابتدا مرد تنومند، زمخت و پیشانی کوتاهی را که دستبند به مچ ها داشت از ماشین پیاده کردند.
0 نظر