کتاب روایتگر مرد جوانی هست که با گربه‌اش زندگی می‌کند. ناگهان در‌می‌یابد تنها چند ماه از عمرش باقی مانده. اما قبل از آنکه بتواند برا آخرین روزهای عمرش تصمیم بگیرد، شیطان با پیشنهادی وسوسه‌انگیز ظاهر می‌شود شیطان پیشنهاد می‌دهد در مقابل محو هر چیزی از صحنه روزگار، می‌تواند یک روز بیشتر زنده بماند. به این ترتیب هفته‌ای عجیب شروع می‌شود... در ادامه گزیده‌ای از متن کتاب را مطالعه می‌کنید: اگر گربه‌ها از صحنه روزگار محو می‌شدند، دنیا چه تغییری می‌کرد؟ زندگی من چه تغییری می‌کرد؟ و اگر من از صحنه روزگار محو می‌شدم؟ خوب، به گمانم اصلا هیچ چیز تغییر نمی‌کرد. احتمالا اوضاع به همین طریق پیش می‌رفت، روزی پس از روزی دیگر… مطابق معمول. بسیار خوب، پس احتمالا فکر می‌کنید همه این‌ها کمی احمقانه است، اما خواهش می‌کنم باورم کنید. آنچه می‌خواهم برایتان تعریف کنم در سه روز گذشته اتفاق افتاد. این چیزی است که به آن می‌گویید یک هفته عجیب و غریب. راستی من به زودی می‌میرم. حالا همه این‌ها چطور اتفاق افتاد؟ نامه‌ام همه چیز را توضیح می‌دهد. پس احتمالا نامه‌ای طولانی خواهد بود. اما دلم می خواهد تا آخر تحملم کنید. چون این اولین و آخرین نامه‌ام به شما خواهد بود. همچنین وصیتنامه و شهادتم خواهد بود.