دسته بندی ها

حالا جلوی مرا نگیر

کد شناسه :237817
حالا جلوی مرا نگیر

خداى بزرگ! این دیگه چیه؟ دارن میان بالا. تو آینه به خودم نگاه مى‌کنم. یه غول بیابونى کاملم. قدم‌هاى بیشتر، نزدیک‌تر میشن، خیلى ریز و نرم به سمت اتاق خوابم قدم برمیدارن. دارن میان دنبال من. به صورتم کرم پودر مى‌مالم، با کف دست مى‌زنم تو صورتم تا کرم پودر صورتم رو بپوشونه، وقت نیست کارى کنم تا به طور کامل رو صورتم بخوابه. تو آینه نگاهى به خودم میندازم؛ هنوزم وحشتناکم، اما حالا صورتم به رنگ بژ مات در اومده. سعى مى‌کنم با انگشت‌هام، گره‌هاى موهام رو باز کنم. مامان و مهمون مرموزم دارن به بالاى پله‌ها مى‌رسن. صداى پاشون از دم در اتاقم میاد. خودم رو پرت مى‌کنم زیر لحاف پرم. پنجره رو باز مى‌کنم و توى دهانم عطر مى‌پاشم. ربدوشامبر رو از پشت در برمیدارم و خودم رو توش مى‌پیچم تا تمیز به نظر بیام... خب، یعنى تمیزتر از قبل. دستگیره در مى‌چرخه. کف دست‌هاى عرق کرده‌م رو با ربدوشامبر کاملاً پاک مى‌کنم. در باز میشه.

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر